12 شهريور 1389 / 23 رمضان 1431 / 3 سپتامبر 2010


 

 
پروفسورمحمود حسابي فيزيكدان برجسته و دانشمند كم نظيرمعاصرايران در90سالگي به رحمت حق پيوست. دكترحسابي تحصيلات عالي خود را دررشته هاي ادبيات، مهندسي راه و ساختمان و پزشكي دردانشگاه بيروت به پايان رساند و درپاريس دررشته هاي رياضي، نجوم، زيست شناسي و مهندسي برق و معدن به تحصيل پرداخت. ايشان درسال1927ميلادي موفق به اخذ درجه دكتري دررشته فيزيك ازدانشگاه سوربُن فرانسه شد. استاد حسابي با 4زبان يوناني، لاتين، پهلوي و ايتاليايي آشنا بود و به زبانهاي فرانسوي و آلماني، عربي و انگليسي با تسلط كامل صحبت مي كرد. اين استاد فرزانه به سببب فعاليتهاي فراوان و مهم درعرصه علم نشان علمي بزرگ فرانسه را دريافت كرده است. دكترحسابي ازبنيانگذاران مؤسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران، مركزاتمي داشگاه تهران و مدرسه مهندسي وزارت راه بود. ايشان همچنين بنيانگذارواژه گزيني علمي درايران بشمارمي رود.
 
رييسعلي فرزند رييس محمد در سال 1261 ش در دهستاني از توابع بوشهر به دنيا آمد. او در عصر مشروطيت، جواني 24 ساله، بلند همت، شجاع، در صدق و صفا كم مانند و در حب وطن و توكل به خدا، ضرب المثل بود. اگرچه سواد و معلومات كافي نداشت، اما پاكي و سرشت و صفات حميده او زبانزد اطرافيان بود. رييسعلي بعد از اين كه قواي اشغالگر انگليس بوشهر را به تصرف خود درآوردند، با شجاعتي وصف‏ناپذير به مقابله با تجاوزگران پرداخت و شكست‏هاي سنگيني بر آنان وارد كرد. پس از اشغال بوشهر در رمضان سال 1333 ق، نيروهاي انگليسي قصد تصرف دلوار را مي‏كنند. محلي كه پيش از آن، چند بار سربازان انگليسي به آنجا يورش برده و هر بار طعم تلخ شكست را چشيده بودند. رييسعلي همراه با ياران خود، عليه اشغالگران وارد نبرد شده و نيروهاي متجاوز را كه قريب به پنج هزار نفر بودند، تار و مار مي‏كند. قيام مردم تنگستان بر روي هم هفت سال به طول انجاميد و در اين مدت، دليران تنگستان، دو هدف عمده را دنبال مي‏كردند: پاسداري از بوشهر، دشتستان و تنگستان به عنوان منطقه سكونت خود و جلوگيري از نفوذ قواي بيگانه به درون سرزمين ايران و دفاع از استقلال وطن. رييسعلي دلواري اين آزاده دلاور، سرانجام در حين مبارزه با دشمنان اسلام و ايران در دوازدهم شهريور 1294 ش برابر با 23 شوال 1333 ق در 33 سالگي، از پشت مورد هدف گلوله فرد خائني قرار گرفت و به شهادت رسيد.
 
آيت‏اللَّه حاج ملاعلي واعظ خياباني در حدود سال 1245ش (1282ق) در تبريز به دنيا آمد. وي مبادي و مقدمات علوم را در زادگاهش پشت سرگذاشت و پس از سالياني، مدارج علمي را طي كرد. ايشان از جواني به مطالعه كتاب و تاليف و تصنيف آثار مشغول بود و كتب متعددي شامل 27 جلد پديد آورد كه وقايع الايام در 5 جلد، منتخب المقاصد و مُنتخب الفوائد در 9 جلد و علماي معاصرين از آن جمله‏اند. آيت‏اللَّه واعظ خياباني همچنين از محضر حضرات آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهاني، سيد حسين قمي، سيدمحمد حجت كوه كمره‏اي و سيد حسين بروجردي اجازه روايت و از برخي ديگر اجازات امور حسبيه نيز دريافت نموده است. ايشان سرانجام در دوازدهم شهريور 1327ش برابر با بيست و هشتم شوال 1367ق در 82 سالگي بدرود حيات گفت و به ديدار معبود شتافت.
 
احمد بن طولون موسس سلسله‏ي طولونيان و فرمانرواي مصر و شام بود. طولونيان، نخستين سلسله از سلاطين مصر بودند و شام را نيز به قلمرو حكومت خود افزودند. نسب طولونيان به غلامي به نام طولون مي‏رسد كه حاكم بخارا، او را به همراه هدايايى براي مامون، خليفه‏ي عباسي فرستاده بود. احمد بن طولون، سلسله‏ي طولونيان را بنيان نهاد كه طي سال‏هاي 254 تا 292 ق در مصر و شام حكومت كردند. ابن طولون را حافظ قرآن و مردي بخشنده، شجاع و متواضع دانسته‏اند كه از ضعيفان و بينوايان حمايت مي‏كرد و بر دشمنان سخت گير و خونريز بود. او همچنين به آباداني و احداث مراكز عام المنفعه در قلمرو حكومت خود اهتمام بسيار داشت. مشهورترين اثر او بيمارستاني است كه در مصر احداث نمود.
 
كتاب ارزشمند فقهي "جواهر الكلام" در 40 جلد در 23 رمضان 1254 قمري، كتاب گرانسنگ منظومه‏ي ملاهادي سبزواري در 23 رمضان 1261 قمري و كتاب مهم تفسير قرآن "الميزان" علامه طباطبايي در 20 جلد در 23 رمضان 1372 قمري، از جمله آثار مهم شيعي است كه در اين شب به پايان رسيده است.
 
قرارداد تاريخي تسليم ايتاليا درجنگ جهاني دوم ميان نمايندگان دولت ايتاليا و متفقين امضا شد. به موجب اين قرارداد نخست وزيرايتاليا شرايط تسليم بدون قيد و شرط ايتاليا را پذيرفت و به اين ترتيب يكي ازمهمترين متحدين آلمان نازي ازصحنه عمليات جنگي خارج شد.
 
اليور كراموِل، سياست‏مدار برجسته انگليسي، در سال 1599م در اين كشور به دنيا آمد. وي از جواني وارد فعاليت‏هاي سياسي و اجتماعي شد و پس از ورود به پارلِمان، در سال 1640م به نمايندگي پارلمان درآمد. در آن زمان، چارلْزْ اول پادشاه انگلستان بود و او در سال‏هاي پاياني سلطنت خود، بر اثر ديكتاتوري خويش، كشمكش‏هاي فراواني با پارلمان پيدا كرد. در جريان اختلاف بين پارلمان و پادشاه كه با بي‏اعتنايى شاه نسبت به مجلس همراه بود، كرامول به تشكيل يك نيروي مسلح دست زد و در جريان جنگ داخلي بين سپاه شاه و نيروهاي طرفدار پارلمان كه شش سال به طول انجاميد از وجود آن‏ها بهره گرفت كه در نهايت، به شكست چارلز اول انجاميد. چارلزِ شكست خورده به اسكاتلند پناه برد، ولي او را تحويل مخالفانش دادند و آنان نيز پس از محاكمه، وي را در 30 ژانويه 1649م به دار آويختند. با سقوط نظام پادشاهي، اليوركراموِل حكومت جمهوري را اعلام كرد و خود به رياست جمهوري انتخاب شد. او شورش‏هاي ايرلند و اسكاتلند را سركوب كرد و پس از مدتي قدرت كامل را به دست گرفت. وي در دسامبر 1653م به مقام نايب‏السلطنه انگليس، اسكاتلند و ايرلند منصوب شد و علي‏رغم اين كه قدرت او مرهون مجلس بود، اما پارلمان انگليس را منحل كرد. كراموِل در طول حكومت خود، با لقب فرمان‏رواي نگهبان، زمام‏داري مي‏كرد و قصد داشت خود را پادشاه بخواند كه با مخالفت ارتش مواجه گرديد و از اين امر انصراف داد. اين جمهوري كمتر از ده سال طول كشيد و با مرگ كراموِل در 3 سپتامبر 1658م، پسرش ريچارد جانشين وي شد. از آن پس جنگ داخلي دوباره آغاز شد و با استعفاي پسر كرامول در هشت ماه بعد، چارلز دوم به سلطنت رسيد و حكومت جمهوري برچيده شد.
 
ايوان سرگييويچ تورگنيف نويسنده برجسته روسي در نهم نوامبر 1818م در ناحيه مركزي روسيه در خانواده‏اي اشرافي به دنيا آمد. وي در ابتدا به همراه خانواده راهي اروپا شد و مقداري از تحصيلات خود را در آن سامان گذراند. وي در 16 سالگي به دانشگاه مسكو راه يافت سپس از دانشگاه سن پترزْبورگ در رشته زبان‏شناسي فارغ‏التحصيل شد. تورگنيف مدتي نيز در آلمان به تحصيل فلسفه، تاريخ و زبان‏هاي قديمي پرداخت و از آن پس در مسكو اقامت گزيد. تورگنيف در 25 سالگي نخستين اثر خود به نام خاطرات يك ورزشكار را در انتقاد به وضع دهقانان نوشت. دولت تزاري در ابتدا از انتشار اين كتاب رنجيد ولي چون بهانه‏اي براي بازداشت او پيدا نكردند پس از چندي او را به علت نوشتن مقاله‏اي در تحسين گوگول نويسنده شهير روسي، به زندان انداختند و سپس تبعيدش كردند. تورگنيف در سال 1862م ساكن آلمان شد و سپس با سفر به پاريس در سال 1871م، به همراه برخي ادباي فرانسه، محفلي براي شناساندن ادبيات روسيه به فرانسويان تشكيل داد. تورگنيف اساساً نويسنده رمان‏هاي مختصر و داستان‏هاي كوتاه بود. او در فرم ادبي و اسلوب نگارش تبحر داشت و چنان تسلطي بر زبان روسي يافت كه براي معاصرانش رشك‏انگيز بود. مهارت تورگنيف در تصويرسازي با كلام، به ويژه در توصيفاتي كه از طبيعت ارائه داده، همچنان بي‏بديل است. وي اديبي حرفه‏اي و اصيل بود و از آنجا كه ثروت فراواني داشت، براي امرارمعاش وابسته به ادبيات نبود و براي صيقل دادن كارهايش تامّل مي‏كرد. تورگنيف هم‏چنين صحنه سياسي عصر خود را با دقت زيرنظر داشت و آن را در آثارش منتقل مي‏كرد، هم‏چنين آثار او به ويژه داستان‏هاي كوتاه وي، تفسير عميقي است از مسائل اجتماعي روسيه در نيمه قرن نوزدهم، به طوري كه هر خواننده‏اي كه بخواهد از حيات سياسي و روشن‏فكري روسيه در ميانه قرن نوزدهم درك همه جانبه‏اي به دست آوَرد بهتر است آثار تورگنيف را بخواند. هم‏چنين با خواندن دقيق آثار تورگنيف مي‏توان درك كامل‏تري از زندگي به دست آورد. هرچند تورگنيف ضعف‏هايى در آثار خود دارد ولي با اين حال در جمع بزرگ‏ترين نويسندگان روس داراي جايگاه رفيعي مي‏باشد. تورگنيف به دليل اثرپذيري از فلسفه غرب به ويژه افكار هِگِل، داراي تفكراتي غربي بود. با اين حال، تأثيري مضاعف در ادبيات روسي داشت، به اين معني كه هم صداي ادبي غرب را به روسيه مي‏رساند و هم اروپا را در جريان انديشه‏هاي روسي قرار مي‏داد. وي در قلمرو قصه‏هاي خيال‏انگيز، زبردستي داشت و با استادي بسيار، روياها و حالت‏هاي غيرعادي را تشريح مي‏نمود. آثارش با وجود واقع‏بيني درباره حادترين مسائل روز، از زيبايى و قدرت فراوان برخوردار است. از تورگينف آثار متعددي برجاي مانده كه آب‏هاي بهاري، آدم زيادي، ترانه‏پيروز، مرداب آرام و اولين عشق از آن جمله‏اند. ايوان تورگنيف سرانجام در سوم سپتامبر 1883م در حاليكه از دوري وطن رنج مي‏برد در 65 سالگي درگذشت و پيكرش را در پِتِرزْبورگ به خاك سپردند.
 
يكي از اهداف اصلي دولت‏هاي بزرگ اروپايى در جريان جنگ جهاني اول، تجزيه امپراتوري عثماني بود و با وقوع اين جنگ، اين هدف به آساني محقّق گشت. در جريان تجزيه قلمرو عثماني، مناطق تحت نفوذ آن، يكي پس از ديگري به دست انگليس و فرانسه افتاد. تا اين كه دمشق نيز مورد حمله قرار گرفت و در روز سوم سپتامبر 1918م سقوط كرد. سرانجام بر اساس توافق‏هاي قبلي لندن و پاريس، سوريه و از جمله پايتخت تاريخي و كهنِ اسلامي آن، دمشق، تحت كنترل فرانسه درآمد.
 
پس از تهاجم ارتش آلمان به لهستان و آغاز جنگ جهاني دوم، دولت انگلستان طي يادداشتي خواهان تخليه فوري اراضي اشغال شده لهستان گرديد. اين يادداشت از جانب آلمان، بي‏جواب ماند. از اين رو، پس از اعلام فرمان آماده باش و بسيج عمومي در انگلستان، اولتيماتومي به آلمان داده شد تا هر چه زودتر، عمليات نظامي خود را پايان دهد. اما هيتلر اين اولتيماتوم را رد كرد و انگلستان و فرانسه در روز سوم سپتامبر 1939م، به آلمان اعلان جنگ دادند. ورود انگليس و فرانسه در جنگ، نه فقط براي هيتلر، بلكه براي استالين، رهبر ديكتاتور شوروي هم غيرمنتظره بود. هيتلر تا آخرين لحظه فكر مي‏كرد كه انگليس و فرانسه بلوف مي‏زنند و به خاطر لهستان وارد جنگ نخواهند شد. استالين نيز با همين خيال، در 23 اوت آن سال، بر سرِ لهستان با آلمان وارد معامله شد و پيمان عدم تجاوز را امضا كرد. به همين جهت، استالين برخلاف قول و قرارهايى كه قبلاً بين مسكو و برلين گذاشته شده بود، ارتش سرخ را همگام با ارتش آلمان نازي درگير جبهه لهستان نكرد. با اين حال، انگليس و فرانسه با وجود اعلان جنگ به آلمان، در جريان عمليات نظامي آلمان در لهستان و درگيري قسمت عمده نيروهاي آلمان در اين جبهه، دست به حمله به مواضع آلماني‏ها نزدند و بيشتر به آرايش جنگي و تقويت خط دفاعي در طول مرز آلمان و فرانسه پرداختند. پس از اين اعلان جنگ، آلمان به لندن حمله هوايي كرد و پس از چند ماه، فرانسه نيز در ژوئن 1940م به اشغال آلمان درآمد.
 
جنگ جهاني دوم نه تنها عرصه رويارويى هوايى، زميني و دريايى بود بلكه زيردريايى‏ها نيز جايگاه مهمي در اين جنگ خونين داشتند. آلمان در همان شروع مبارزه هوايى عليه انگلستان، جنگ زيردريايى را نيز پي‏گيري نمود و در 3 سپتامبر 1939م جنگ نامحدود دريايى و زيردريايى را آغاز كرد. در اين روز يك‏صد فروند زيردريايى آلمان موسوم به "گرگ‏هاي هار"، با هدف غرق كردن كشتي‏هاي متفقين، عمليات تهاجمي خود را آغاز نمودند. مي‏توان گفت مشكلات انگلستان در برابر حمله زيردريايى‏هاي آلمان كمتر از مشكلات نبرد هوايى نبود. بنابراين، دولت انگلستان براي حل اين معضل، در ازاي به دست آوردن پنجاه اژدرافكن امريكايى، در چهارم سپتامبر 1940م، پايگاه‏هاي دريايى خود را به مدت 99 سال به اجاره امريكايى‏ها درآورد. در همين حال، با وجود توسعه و افزايش قدرت مقاومت انگلستان، نبرد زيردريايي‏ها كه از سوي آلمان به شدت اعمال مي‏شد، باعث وارد آمدن تلفات فراواني به انگلستان گرديد. از سوي ديگر قرارداد 99 ساله موجب خروج انگلستان ازحدود دريايي امريكا شد. هر چند در ادامه جنگ، شكست‏هاي مهمي نيز به آلمان وارد شد و اين كشور را به اضمحلال كشاند.
 
با شكست‏هاي پي‏درپي نيروهاي ايتاليايى از متفقين در جريان جنگ جهاني دوم، موسوليني توسط ويكتور امانوئل، پادشاه ايتاليا، بركنار شد تا اينكه در روز سوم سپتامبر 1943م، متفقين وارد خاك ايتاليا شدند. از اين رو، دولت ايتاليا در هفتم سپتامبر فرمان تسليم و ترك مخاصمه را صادر كرد. به موجب قرارداد تسليم ايتاليا، نخست وزير جديد اين كشور، تسليم بدون قيد و شرط ايتاليا را پذيرفت و بدين ترتيب يكي از مهم‏ترين متحدين آلمانِ نازي در جنگ جهاني دوم، از صحنه عمليات خارج شد. ويژگي‏هاي مشترك فكري نازيسم هيتلر و فاشيسم موسوليني و نيز جاه‏طلبي‏هاي دو ديكتاتور، در اتحاد آلمان و ايتاليا نقش مهمي داشت. هم‏زمان با انعقاد قرارداد تسليم ايتاليا، حمله بزرگ متفقين به منظور آزادسازي ايتاليا آغاز شد و با تصرف شهر رُم، سلطه نيروهاي آلماني بر ايتاليا نيز پايان يافت.
 
هوشي‏مينه قهرمان استقلال ويتنام در 19 مه 1890م در شمال ويتنام به دنيا آمد. او زماني متولد شد كه منطقه پهناور هند و چين يعني مجموع كشورهاي آسيايى حدّ فاصل جنوب چين و بنگلادش زير سلطه حكومت فرانسويان بود. هوشي‏مينه تا قبل از 30 سالگي، به امريكا، انگليس و فرانسه سفر كرد و با شرايط زندگي در اين كشورها و مقايسه آن با شرايط زندگي مردم ويتنام آشنا شد. او در سال‏هاي اول دهه 1920 رفته رفته تابع و مدافع كمونيسم شد و با شركت و فعاليت در اجتماعات احزاب كمونيست به عنوان يكي از افراد مورد اعتماد رهبران شوروي شهرت يافت. هوشي‏مينه در سال 1930م حزب كمونيست هندوچين را بنيان نهاد و پس از گذراندن چندين ماه زندان، در 1945 جنبش چريكي ويت‏مين را با هدف به دست آوردن استقلال ويتنام تشكيل داد. وي در مدت كوتاهي توانست بخش‏هاي وسيعي از شمال ويتنام را تحت كنترل خود در آورد تا اين كه در دوم سپتامبر 1945، تشكيل جمهوري خلق ويتنام را اعلام كرد و هوشي‏مينه به عنوان رئيس حكومت ويتنام تعيين شد. اين در حقيقت اعلان جنگ آشكار وي به استعمارگران فرانسوي بود كه در ويتنام و ساير كشورهاي هم‏جوار حضور نظامي داشتند. اين نبردها به مدت 9 سال با شدت و ضعف ادامه يافت و با سقوط استحكامات نفوذناپذير فرانسوي‏ها موسوم به قلعه دين‏بين فو كه به قيمت هزاران كشته، مجروح و اسير فرانسوي تمام شد، پيمان ترك مخاصمه و اعطاي استقلال به ويتنام در بيستم ژوئيه 1954م در ژنو به امضا رسيد. پس از آن، با آن كه فرانسوي‏ها كشور را ترك كردند، اما يكي از مفاد پيمان ژنو مبني بر تقسيم ويتنام به دو بخش شمالي و جنوبي تا زمان برگزاري يك انتخابات آزاد در سال 1956م را به هوشي‏مينه تحميل نمودند. اما هوشي‏مينه عملاً مخالف برگزاري انتخابات براي سرنوشت دو بخش ويتنام بود. استدلال او اين بود كه يك ويتنام بيشتر وجود ندارد و فرانسوي‏ها حق ندارند درباره تماميت اين كشور نظر دهند. با خروج استعمار فرانسه از ويتنام، امريكايى‏ها به تدريج ادامه دهنده سياست فرانسوي‏ها در اين كشور گرديدند و به حمايت از رژيم وابسته ويتنام جنوبي در اين قسمت مستقر شدند. ازاين رو، هوشي‏مينه براي جنگ عليه رژيم وابسته به غرب در جنوب ويتنام، نهضت چريكي ويت كنگ يا جبهه آزادي‏بخش ويتنام جنوبي را تشكيل داد و فرماندهي نيروهاي ويتنام شمالي و ويت‏كنگ‏ها را در جنگ عليه ويتنام جنوبي برعهده گرفت. پنج سال پس از آغاز جنگ ويتنام شمالي با امريكا، هوشي‏مينه سرانجام در سوم سپتامبر 1969م در 79 سالگي درگذشت اما سياست‏مداران و نظاميان هوادارش، 5 سال ديگر، جنگ را ادامه دادند تا توانستند طعم تلخ شكست و فرار را به ذائقه امريكايى‏ها بچشانند و بار ديگر، يك‏پارچگي را در سراسر ويتنام به وجود آورند. هوشي‏مينه به عنوان قهرمان استقلال ويتنام و رهبر جنگ‏هاي طولاني مردم آن كشور عليه نيروهاي متجاوز فرانسوي و سپس امريكايى و متحدان آن در جنوب ويتنام به شمار مي‏رود. وي با ايجاد حزب كمونيست هندوچين و تأسيس دولت ويتنام شمالي توانست با به وجود آوردن يك‏پارچگي ميان هر بخش ويتنام، حاكميت خود را بر سراسر اين كشور و حتي بر منطقه هندوچين در منطقه جنوب شرقي آسيا بگستراند. هوشي‏مينه در دوران حيات خود با نيرومندترين قدرت نظامي جهان دست و پنجه نرم كرد و از اين مبارزه، قهرمانانه بيرون آمد.
 
كشور پادشاهي قطر با 11/437 كيلومتر مربع مساحت در جنوب غربي آسيا در منطقه خاورميانه در شمال شبه جزيره عربستان و در جنوب خليج فارس واقع شده است. جمعيت آن در حدود 600 هزار نفر است كه قريب به اتفاق مردم، مسلمانند. پيش‏بيني مي‏شود كه جمعيت قطر تا سال 2025م نزديك به هشت‏صد هزار نفر گردد. پايتخت قطر شهر دوحه و ريالِ قطر واحد پول آن مي‏باشد. هم‏چنين ريان، وِكْره وام سلال از جمله شهرهاي قطر مي‏باشند. قطر از روزگار گذشته به دليل قرار گرفتن در سر راه جلگه بين‏النهرين و هندوستان، همواره مطمع نظر قدرت‏هاي زمان بوده و در طي سده‏هاي پس از آن، بارها بين حكومت‏هاي وقت دست به دست گرديده است. زبان رسمي كشور قطر، عربي و اكثريت مردم آن، از نژاد عرب مي‏باشند. قطر در ابتدا تحت حكومت ايران، سپس مستقل و بعدها جزو مستملكات عثماني بود. و از همان سال‏ها زير لواي خاندان آل‏ثاني قرار داشت. در سال 1815م باتحريك بيگانگان، جنبش‏هاي جدائي‏طلبي و استقلال خواهي در اين منطقه آغاز شد و با دخالت انگلستان در سال 1868، قطر به خودمختاري دست يافت. اما سيطره انگلستان بر اين منطقه ادامه داشت تا اينكه با تصميم انگلستان مبني بر خروج رسمي نيروهاي آن كشور از منطقه خليج فارس در سال 1971م، قطر نيز به اتفاق ساير اميرنشين‏هاي حاشيه جنوبي خليج فارس، امارات متحده عربي را تشكيل داد. اما قطر در سوّم سپتامبر همان سال، با خروج از فدراسيون امارت متحده عربي، استقلالِ خود را اعلام كرد. نظام سياسي قطر، سلطنتي مطلقه است و در اين كشور، پارلمان و نهاد انتخابي ديگري وجود ندارد. از نظر اقتصادي، قطر نسبت به جمعيت اندك خود، كشور ثروت‏مندي به شمار مي‏رود. طبق آمار درآمد سرانه هر قطري 26000 دلار است كه يكي از بالاترين درآمدهاي سرانه دنياست. منبع اصلي درآمد قطر، نفت است كه بخش عمده توليد ناخالص ملي اين كشور را تشكيل مي‏دهد. سوم سپتامبر، سال‏روز استقلال قطر از استعمار انگلستان، به عنوان روز ملي اين كشور به شمار مي‏رود.
 
جمهوري سان مارينو كشور كوچكي در جنوب اروپا است كه در خاك ايتاليا بين استان‏هاي رومانا و ماركا قرار دارد. مساحت اين كشور كوچك حدود 61 كيلومتر و جمعيت آن 27هزار نفر مي‏باشد. پايتخت اين كشور، سان مارينو نام دارد. بيش از 83 درصد جمعيت اين كشور كوچك، ملّيت سان‏مارينويى و 12 درصد مليت ايتاليايى داشته و از نژاد سفيد هستند. زبان رسمي در سان مارينو ايتاليايى و خط رايج آن‏ها لاتين است. واحد پول اين كشور لير ايتاليا بود كه با پيوستن اين كشور به اتحاديه اروپا، يورو جاي‏گزين آن شده است. سان مارينو داراي قدمت تاريخي بوده و در سال 1600م اولين قانون اساسي آن به تصويب رسيد. سان‏مارينو در سال 1739م داراي حكومت جمهوري شد و بدين لحاظ قديمي‏ترين كشور جهان است. سان‏مارينو در سال 1862م، با ايتاليا پيمان دوستي و همكاري امضاء نمود كه در سال‏هاي 1939 و 1971 مورد تأييد و تجديدنظر قرار گرفت. اين كشور در جريان جنگ جهاني دوم،توسط نيروهاي متحدين اشغال شد. كشور سان‏مارينو در سال 1988م به عضويت شوراي اروپا و چهار سال بعد از آن به عضويت سازمان ملل متحد درآمد. حكومت اين كشور، جمهوري چند حزبي با يك مجلس قانون‏گزاري است. و رياست حكومت در ادوار 6 ماهه با دو كنسول منتخب شوراي بزرگ و عمومي مي‏باشد. ضمن آنكه شوراي دولتي با 10 عضو، اداره امور كشور را بر عهده دارد.